کد مطلب:28801 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:104

خبر دادنِ امام از ادامه یافتن راه خوارج در تاریخ












2738. امام علی علیه السلام - آن گاه كه خوارج كشته شدند و به وی گفته شد:ای امیر مؤمنان! همه آن جماعت هلاك گشتند -:نه! به خدا سوگند، همانا ایشان نطفه هایی هستند در صُلب های مردان و زهدان های زنان. هر زمان یكی از آنان سر برون می آورد، سرش قطع می شود، تا كسی از آنها باقی نمانَد، جز مشتی دزد و غارتگر.[1].

2739. المصنّف - به نقل از قَتاده -:آن گاه كه علی علیه السلام خوارج را هلاك كرد، كسی گفت:ستایش، از آنِ خدایی است كه ایشان را نابود كرد و ما را از آنان راحت بخشید.

علی علیه السلام گفت:«نه؛ سوگند به آن كه جانم به دست اوست، همانا از ایشان، كسانی در صُلب های مردان اند كه هنوز زنان، آنها را آبستن نشده اند؛ و هر آینه، واپسینِ آنان دزدان و جامه ربایان خواهند بود».[2].

2740. المعجم الأوسط - به نقل از ابوجعفر فَرّاء -:علی علیه السلام از یكی از پسرانش، حسن یا حسین علیهما السلام، شنید كه می گفت:ستایش، از آنِ خدایی است كه امّت محمد صلی الله علیه وآله را از این جماعت، راحت بخشید.

علی علیه السلام گفت:«اگر از امّت محمد صلی الله علیه وآله، جز سه تن نمانده باشند، یكی از ایشان بر اندیشه اینان خواهد بود. ایشان در صُلب های مردان و زهدان های زنان اند».[3].

2741. شرح نهج البلاغة - درباره خوارج -:خبر دادنِ وی درباره ایشان صحیح بود كه گفت:همه آنان در ماجرای نهروان هلاك نشده اند و این، آیینی است كه جماعتی هنوز به دنیا نیامده، دعوتگر آن خواهند شد. و همین نیز رخ داد. و همچنین خبردادنش در این باب نیز صحیح بود كه واپسینِ آنها دزدانی غارتگر خواهند بود. همانا آیین خوارج از میان رفت و مردانش نابود شدند، چندان كه كار به جایی رسید كه راهزنانِ فسق پیشه و فسادگر در زمین، در پی آنان ظهور كردند.[4].

2742. تاریخ بغداد - به نقل از حَبّه عُرَنی -:چون از [ نبرد] نهروان فراغت یافتیم، مردی گفت:به خدا سوگند، از این پس، هیچ یك از خوارج ظهور نخواهند كرد.

علی علیه السلام گفت:«باز ایست! این سخن را مگو! سوگند به آن كه دانه را شكافید و جنبنده را آفرید، همانا ایشان در صُلب های مردان و زهدان های زنان اند؛ و همواره پدیدار خواهند شد تا آن كه دسته ای از ایشان در میان دو نهر ظهور می كند و مردی از فرزندان من بر ایشان می تازد و هلاكشان می سازد و از آن پس، دیگر باز نمی گردند».[5].









    1. نهج البلاغة:خطبه 60، شرح مائة كلمة:238، بحار الأنوار:641/433/33.
    2. المصنّف، عبد الرزّاق:18655/150/10، كنز العمّال:31542/287/11.
    3. المعجم الأوسط:7666/339/7، كنز العمّال:31549/291/11.
    4. شرح نهج البلاغة:73/5.
    5. تاریخ بغداد:4375/275/8، مروج الذهب:418/2.